جدول جو
جدول جو

معنی فراز گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

فراز گرفتن
پس گرفتن باز گرفتن
تصویری از فراز گرفتن
تصویر فراز گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
فراز گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
پس گرفتن، باز گرفتن
تصویری از فراز گرفتن
تصویر فراز گرفتن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
اتخاذ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
یاد گرفتن، آموختن، گرفتن، تصرف کردن
برداشتن، احاطه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
تصرف و احاطه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز رفتن
تصویر فراز رفتن
نزدیک رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز رفتن
تصویر فراز رفتن
((~. رَ تَ))
نزدیک رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرام گرفتن
تصویر آرام گرفتن
استراحت کردن، آسودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترمز گرفتن
تصویر ترمز گرفتن
ترمز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواز گرفتن
تصویر پرواز گرفتن
پریدن تطییر پرواز زدن پرواز گرفتن بپرواز رسیدن بپرواز بر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراغ گرفتن
تصویر سراغ گرفتن
با خبر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرام گرفتن
تصویر آرام گرفتن
آرامش یافتن، آسودن، آرام شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سراغ گرفتن
تصویر سراغ گرفتن
کسی یا چیزی را جستجو کردن و جا و مکان او را از دیگران پرسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرار گرفتن
تصویر قرار گرفتن
استوار و محکم شدن
ساکن شدن، جا گرفتن
آرام گرفتن، ثابت گشتن
فرهنگ فارسی عمید
اویستیدن ایستیدن خستیدن ماندن ساکن شدن، آسوده گشتن راحت شدن، استوار شدن محکم گشتن، خاموش شدن، بی حرکت گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرار گرفتن
تصویر قرار گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
ساکن شدن، آرام گرفتن، استوار شدن، محکم گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
دوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه گرفتن
تصویر راه گرفتن
روانه شدن، رونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز گرفتن
تصویر ساز گرفتن
هماهنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرا گرفتن
تصویر پرا گرفتن
فرا گرفتن: (ردن ردنا پراگرفت) (منتهی الاب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ رفتن
تصویر فراخ رفتن
کنایه از زیاده روی کردن، سریع رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
دوختن درز جامه، کنایه از کوتاه کردن سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
عمل فرو بردن دندان در چیزی، دندان گرفتن، گاز زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو گرفتن
تصویر فرو گرفتن
احاطه کردن، محاصره کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، اشغال کردن، تصرف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز گرفتن
تصویر باز گرفتن
پس گرفتن، واپس گرفتن، چیزی از کسی گرفتن، چیزی به چنگ آوردن
فرهنگ فارسی عمید
پیشگویی کردن کندایی پیش بینی کردن حوادث در وقایع گذشته و آینده کسی فال زدن تفال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ رفتن
تصویر فراخ رفتن
با شتاب رفتن به عجله رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز گشتن
تصویر فراز گشتن
بسته شدن، باز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
در دست گرفتن بدست گرفتن، تصرف کردن، پایین آوردن، توقیف کردن بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرا گرفتن
تصویر کرا گرفتن
کرایه کردن: (بصواب آن نزدیکتر که مزدور چند حاضر م آرم و ستور بسیار کرا گیرم. ) (کلیله. مصحح مینوی)
فرهنگ لغت هوشیار
گاز زدن: تا بود در تو ساکنی بر جای زلف کش گازگیر و بوسه ربای. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
دوختن شکاف جامه، کوتاه کردن سخن برای جلوگیری از فاش شدن رازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راه گرفتن
تصویر راه گرفتن
((گِ رِ تَ))
راه را سد کردن، سر راه را گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ رفتن
تصویر فراخ رفتن
((~. رَ تَ))
با شتاب رفتن، به عجله رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
((گِ رِ تَ))
به دندان گرفتن، دندان گرفتن
فرهنگ فارسی معین