- فراز گرفتن
- پس گرفتن باز گرفتن
معنی فراز گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
- فراز گرفتن ((~. گِ رِ تَ))
- پس گرفتن، باز گرفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یاد گرفتن، آموختن، گرفتن، تصرف کردن
برداشتن، احاطه کردن
برداشتن، احاطه کردن
تصرف و احاطه کردن
نزدیک رفتن
استراحت کردن، آسودن
ترمز کردن
پریدن تطییر پرواز زدن پرواز گرفتن بپرواز رسیدن بپرواز بر شدن
با خبر شدن
آرامش یافتن، آسودن، آرام شدن
کسی یا چیزی را جستجو کردن و جا و مکان او را از دیگران پرسیدن
استوار و محکم شدن
ساکن شدن، جا گرفتن
آرام گرفتن، ثابت گشتن
ساکن شدن، جا گرفتن
آرام گرفتن، ثابت گشتن
اویستیدن ایستیدن خستیدن ماندن ساکن شدن، آسوده گشتن راحت شدن، استوار شدن محکم گشتن، خاموش شدن، بی حرکت گشتن
دوختن
روانه شدن، رونده
هماهنگ شدن
فرا گرفتن: (ردن ردنا پراگرفت) (منتهی الاب)
کنایه از زیاده روی کردن، سریع رفتن
دوختن درز جامه، کنایه از کوتاه کردن سخن
عمل فرو بردن دندان در چیزی، دندان گرفتن، گاز زدن
احاطه کردن، محاصره کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، اشغال کردن، تصرف کردن
پس گرفتن، واپس گرفتن، چیزی از کسی گرفتن، چیزی به چنگ آوردن
پیشگویی کردن کندایی پیش بینی کردن حوادث در وقایع گذشته و آینده کسی فال زدن تفال کردن
با شتاب رفتن به عجله رفتن
بسته شدن، باز شدن
در دست گرفتن بدست گرفتن، تصرف کردن، پایین آوردن، توقیف کردن بازداشتن
کرایه کردن: (بصواب آن نزدیکتر که مزدور چند حاضر م آرم و ستور بسیار کرا گیرم. ) (کلیله. مصحح مینوی)
گاز زدن: تا بود در تو ساکنی بر جای زلف کش گازگیر و بوسه ربای. (هفت پیکر)